نفرین به شهر کوفه و لعنت به شامیان
دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۲۷ ب.ظ
یک اربعین گذشت و برادر رسیده ام
در این مسیر رنج و بلاها کشیده ام
آغوش باز کن که به دیدارت آمدم
وقتش رسیده تا که بگویم چه دیده ام
خم گشته پشت ظلم و ستم از صبوریم
هر چند در عزای شما قد خمیده ام
ای کاش سر به شانه تو می گذاشتم
می گفتم ای برادر در خون تپیده ام
چل منزل است با سر تو همسفر شدم
اما دگر به جان خودت من بریده ام
خورشید مانده در افق شهر شام و من
محمل نشین غافله بی سپیده ام
نفرین به شهر کوفه و لعنت به شامیان
من تازه طعم زخم زبان را چشیده ام
هشتاد و چار کودک و زن لشکرم شدند
من با همین سپاه ظفر آفریده ام
- ۹۱/۱۰/۰۴
ان شاالله اگر روزی بشه به مدد بی بی جانم حضرت رقیه(س) - بنت الحسین(ع) ، دعاگوی شما و دوستان در حرم همه کاره خدا و حضرت حسین(ع) و ذوات مقدسه هستم،
خدا بابت این همه عشق و شور حسینی به شما برادر عزیز سلامتی و طول عمر با عزت بده.
ان شالله همیشه تحت لوای نازدانه ی امام حسین(ع) و مورد تایید خداوند باشید.