پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ
عقید مینویسد:
شاید دانستن نگاه و نظر حضرات معصومین درباره ی مرگ در این مجال کوتاه و کوچک میسر نباشد اما آب دریا را اگر نتوان کشید/پس به قدر تشنگی باید چشید. آنچه از پی می آید شاید کفاف یک جرعه را هم نکند ولی از بابت تبرک هم که شده بد نیست نوع برخورد معصومین با مرگ را از نظر بگذرانیم، شاید باعث رفع عطش شد!

+پیامبرفرمودند: دنیا زندان مومن و بهشت کافر است و مرگ پل این هاست به بهشتشان و پل آن ها به جهنمشان.
+از امیرالمومنین پرسیدند: چرا همسایگی با قبرها را برگزیده ای؟ فرمودند: آنها را همسایگانی راستگو و خیرخواه یافتم. از گناه باز میدارند و آخرت را به یاد می آورند.
+حضرت زهرا موقع شهادت جوان بود. حضرت از دیده شدن حجم بدنشان از کفن ناراحت بودند که با نظر اسماء برای ساخت تابوت موافقت کردند. این نظر اسماء باعث اولین لبخند حضرت زهرا پس از رحلت پیامبر شد.
+مرد پولداری به امام حسن گفت: نمیدانم چرا از مُردن میترسم! امام فرمودند: چون مالت را پشت سر خودت جا گذاشته ای! اگر آن را پیش فرستاده بودی و با آن کار خیر انجام داده بودی الان خوشحال و امیدوار بودی.
+در راه کربلا، روی اسب، امام حسین یک لحظه خوابشون برد و قتی بیدار شدند فرمودند: انالله و اناالیه راجعون و الحمدالله رب العالمین. علی اکبر نزدیک شد و پرسید: پدرجان چیزی شده؟ امام فرمودند: در خواب سواری را دیدم که گفت این گروه راه میسپارند و مرگ در پی آنها دوان است. فهمیدم که خبر مرگ میدهد. علی اکبر گفت: خدا بد نیاورد، ما بر حق نیستیم؟ امام سربلند کرد و فرمودند: به خدا بر حقیم. علی اکبر بی درنگ جواب داد: پس چه ترس؟ بر حق میمیریم و پای حق جان میدهیم.
+از امام سجاد پرسیدند حقیقت مرگ چیست؟ فرمودند: مرگ برای مومن مثل کندن لباس چرکین و پر حشره است و باز کردن غل و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباس ها و خوشبوترین عطرها و راه ورترین مرکب ها و مناسب ترین منزل ها و برای کافر مانند کندن فاخر و انتقال از منزل های مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشن ترین لباس ها و وحشتناک ترین منزل ها و بزرگترین عذاب ها.
+عده ای در خانه ی امام باقر جمع شدند. حال یکی از بچه های امام خوب نبود. مهمانان متوجه اضطراب و پریشانی امام شدند. ناراحتی از چهره ی امام مشخص بود. مهمانان گفتند: با حالی که از شما دیدیم نگرانتان شدیم. امام فرمود: ما دوست داریم عزیزانمان سالم و بی درد باشند و برای ناراحتیشان غمگین میشویم ولی وقتی امر و تقدیر خدا تحقق پیدا کرد، خواست خدا را قبول میکنیم و تسلیم و راضی میشویم.
+یک نفر به امام صادق گفت نصیحتم کنید. امام فرمودند: ساز و برگ سفر آخرتت را آماده کن و هرچه میخواهی از قبل بفرست. خودت وصی خودت باش و دل به کسی دیگری نبند که او کار تو را بعد از تو انجام دهد.
+عبدالله کاهلی رفته بود پیش امام کاظم. امام فرمودند: امسال کار خوب زیاد بکن که اجلت نزدیک شده. عبدالله به گریه افتاد. امام پرسیدند: پس چرا گریه میکنی؟ عبدالله گفت: فدایتان بشوم همین الان خبر مرگم را دادید. امام فرمودند: ناراحت نباش، از شنیدن خبر مرگ خوشحال باید باشی در حالی که از شیعیان ما هستی.
+امام رضا بعد از ولایت عهدی هر وقت روز های جمعه از مسجد جامع بر میگشت، عرق روی سر و صورتشان بود و لباسشان گرد و خاکی بود. با همان حال دست هایش را بلند میکرد و میگفتند: خدایا اگر فرج و رهایی من از این گرفتاری با مرگ است همین حالا آن را برسان. از وقتی ولی عهد شد یک روز خوش در خراسان نداشت، گاهی مرگ بهتر از زندگی است.
+مردی از امام جواد پرسید چرا مردم از مرگ بدشان می آید؟ امام فرمودند: چون آن را نمیشناسند! اگر کسی مرد خدا باشد و بداند مرگ چیست حتما آنرا دوست میدارد، که آخرت بهتر از دنیاست برایش. امام در ادامه ی صحبتش رو به مرد کردند و فرمودند: چرا دیوانه و بچه از خوردن دارو بدشان می آید؟ مرد جواب داد: خب چون فایده ی دارو را نمیدانند. امام فرمودند: به خدا هرکس آماده ی مرگ باشد مردن برایش از داروی شفا بخش بهتر است. اگر مردم عاقبت پر ناز و نعمت مرگ را میدانستند خواهانش میشدند، خیلی بیشتر از آن که انسان عاقل و دور اندیش داروی شفا بخش را برای مریضی اش میخواهد.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
کلام معصوم: مردم در دنیا با مال و ثروت شناسائی میشوند و در آخرت با عمل و کردار.{امام هادی(ع)} بحار ج 78 ص 369
پیام شهید: برادرانم و خواهرانم، شما امید آینده ی انقلاب اسلامی هستید، وارثان خون امام حسین و خون شهیدان. و راه شهیدان را ادامه دهید همچنان که تا حالا ادامه دادید.{ شهید فرهاد حسن زاده}
-------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن1: اگر عمری باقی بود انشاالله زیارت مخصوصه ی امام رضا(ع) که یکشنبه میشه دعا گوی همه دوستان تو حرم خواهم بود.
پ.ن2: دوستانی که اعلام کرده بودند سوغاتی ما از سفر قبلی مشهد کو؟ با در دست داشتن کارت ملی به آدرس تهران، میدان شهدا...!! ادامش رو تو خصوصی میگم! خخخخخ :))
پ.ن3: این متن رو حتما مطالعه کنید{+++}
پ.ن4: یه شاخه آیه بروز رسانی شد.
پ.ن5: طرف تو ویچت اومده با گالری دینی و فرهنگی و در محوریت امام زمان(عج) هر غلطی و تهمت و ناروایی که میخواد رو به همه میزنه! خدا هدایتش کنه!
پ.ن6: من اگه فقط مخترع این ساپورت رو پیدا کنم، قطعا...{ ادامش تو فیسبووق} :))
پ.ن7: به مناسبت فرا رسیدن پائیز{+++}.اینم نماهنگش{+++}
کاملا بی ربط: با احتیاط عاشق شوید، جدایی خبر نمیکند!
جوان انقلابی:
سلام
صداقت شما قابل تحسینه در کامنت دهی!
:))
انشاالله روزیتان شود پی در پی
والا بعضی از پیرهن های من یقش دیپلماته تو دستتون نمیاد که بگیرید! :)
من که خوبم دوبار دوبار، نذارید بگم بعضی ها چند بار چند بار!! نذارید!
یاریحان
جوان انقلابی:
واقعا خوب چیزیه!
انشاالله چندین باره طلبیده بشیم، چه من، چه شما، چه آنها... :))
عه! پس کتابستان رو بلدید، واقعا خوب جائی هستش! من که کتابام همش ازونجا خریداری میشه :)
ویچت اونقدرا هم خطرناک نیستا!! خب مسافتش رو پنهان کنید! شما کار فرهنگی کنید اولیش خودمم که ادد میکنم!
کاملا بی ربط ها هم خودم خعلی دوست دارم.