تهران - کربلا

.
تهران - کربلا

بده در راه خدا من به خدا محتاجم
من به بخشندگی آلِ عبا محتاجم

از قنوتِ سحرِ مادرتان جاماندم
پسرِ حضرت زهرا به دعا محتاجم

مهربان ، کاش زُهیری بَغلم می کردی
من به آغوشِ پُر از مهرِ شما محتاجم

شوقِ پرواز بده روحِ زمین گیرِ مرا
به جنونِ سرِ اِیوان طلا محتاجم

دودِ این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کربُبلا محتاجم

چقدَر گریه کنم تا نبری از یادم
در سراشیبیِ قبرم به شما محتاجم...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاطمیه» ثبت شده است

وای مادرم...

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ب.ظ

عقید مینویسد:

 

اَلسَلامُ عَلَیکِ یا اَیَتُها الصِدیقهُ الشَهیده

 

تبت یدا ابی لهب ای بی حیا نزن

دست جنون به غیرت آل عبا نزن

قد مرا به قامت سروش عصا نکن

اینگونه زخم بر جگر مجتبی نزن

فدک را بهانه نکن راه را نبند

زورت نمیرسد به علی دست و پا نزن

چشم عموی فاطمه را دور دیده ای

بانوی عصمت است حیا کن بی حیا نزن

سیلی نزن به روی دو پهلوی مصطفی

ضربه به جسم و جان مصطفی نزن

دیوار از خجالت او سر شکسته شد

با هر دو دست مادر مظلومه را نزن

اینگونه نقد مزد رسالت را که میدهد؟

ممتد نزن به فحش نزن بی هوا نزن...

 

 

*بدرقه فاطمه(سلام الله علیها)،اجتماع بزرگ عزاداران بانوی بی نشان

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سیدرضا تقوی

ذکر مصیبت و عزاداری: حاج حسین سیب سرخی،حاج عبدالرضا هلالی

سید مجید بنی فاطمه،روح الله بهمنی،ابراهیم رحیمی

زمان: یکشنبه 25 فروردین ساعت 17:30،حرکت دسته ی عزاداری ساعت 16 از میدان فردوسی

مکان: تهران،میدان امام خمینی(ره)،اجتماع بزرگ عزاداران بانوی بی نشان

 

 

"نماهنگ زیر به مناسبت شهادت حضرت مادر(سلام الله علیها) قرار داده شده است "

 

وای مادرم

 

باقی بقایتان...

 

______________________________________________________

پ.ن1: نماهنگ بالا کاری از هیئت الرضا با صدای عبدالرضا هلالی میباشد.

پ.ن2: این شب ها رو از دست ندهید و منم در ذکر لب هایتان جا بدهید.

دلنوشت: شهادت مادر ما افسانه نیست...

 

 

 

کاملا بی ربط: ترس از کارهای زشت ترس نیست! بلکه شجاعت است.

 

چیکار کنیم!!!؟؟؟

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۳۹ ب.ظ
عقید مینویسد:

دو ماه بود که برای حضرت ارباب(علیه السلام)عزا داری کردیم. و به برکت امام حسین(علیه السلام)دور هم جمع میشدیم و ذکر مصیبت میخوندیم و یاعلی مدد...

حالا اگه ازمون این عزاداری هارو قبول نکرده باشند چی؟!! اونوقت چیکار باید کرد؟

اصلا به عشق امام حسین(علیه السلام)بود که ما دور هم جمع میشدیم!!!

حالا چیکار کنیم؟

وقتی سیاهی های عزا رو جمع می کردیم به دلم بد جوری ماتم نشست! انگار همه ی بچه ها دیگه عادت کرده بودند به این سیاهی ها...




وقتی سیاهی هارو باز کردیم،اصلا انگار روح از این حسینیه داره میره! انگار قشنگی حسینیه ازش گرفته شده بود!

حالا چیکار کنیم؟ چطوری این قشنگی رو دوباره بهش برگردونیم!!!

آره هنوز یه روزنه ای برای قشنگی و صفا دادن به روح و دل و بخشش گناه ها هست! تو راهه داره کم کم میرسه به این حسینیه،به این محله،به این شهر،به این کشور،به این دنیا،به این عالم...

آره فاطمیه نزدیک است...



آغاز شکسته شدن پدر نزدیک است...

آغز یتیمی نزدیک است...

برای استقبال از این فاطمیه ما با ید چیکار کنیم؟!!!

باید شهرمون رو چطوری کنیم؟ باید...!!!

نه اینجا ایران است...مردمش از ازل عشق اهل بیت رو تو سینه داشتند و دارند و خواهند داشت...
ایرانی ها مثل هیچ یک از مردم دنیا نیستند...ایرانی ها عاشقند،جانباز این راهند...

مثل مردم کوفه نیستند...
مثل هیچکس نیستند...