تهران - کربلا

.
تهران - کربلا

بده در راه خدا من به خدا محتاجم
من به بخشندگی آلِ عبا محتاجم

از قنوتِ سحرِ مادرتان جاماندم
پسرِ حضرت زهرا به دعا محتاجم

مهربان ، کاش زُهیری بَغلم می کردی
من به آغوشِ پُر از مهرِ شما محتاجم

شوقِ پرواز بده روحِ زمین گیرِ مرا
به جنونِ سرِ اِیوان طلا محتاجم

دودِ این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کربُبلا محتاجم

چقدَر گریه کنم تا نبری از یادم
در سراشیبیِ قبرم به شما محتاجم...

اعلام حضور

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۴۸ ب.ظ

عقید مینویسد:

 

شهری که فقط با یک نفس زنده است! تهران.

سلامتی حضرت آقا ولی امر کل مسلمین جهان صلوات.

 

اونایی که تو تهران زندگی میکنند میفهمند که من چی میگم! وقتی حضرت ماه میرن مشهد و یا شهر های دیگه حال و هوای تهران اصلا میریزه به هم!

شهری که فقط با یک نفس زنده است! تهران.

-----------------------------------------------

سلام به همه، آقا من برگشتم! :)

البته هنوز کامل برنگشتم! نصفم برگشته!

من اومدم خوش اومدم، این حرف نصفی از خودمه که برگشته! اون نصف دیگم هنوز در گیره تا بیاد! :)

 

از همین تریبون از وبلاگ {آخرین ایستگاه،شهادت} تشکر میکنم که در نبود بنده تمامی نظرات شما دوستان رو با هماهنگی من جواب میدادن.

دستشون درد نکنه :)

سر فرصت میام تمام پست هایی رو که گذاشتید و نخوندم رو میخونم.

 

هدفم ازین پست اعلام حضور بود، آخه دیدم نباید توی این شرایط سنگر خالی کنم.

 

یا ریحان

این یک پست نیست!

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ب.ظ

عقید مینویسد:

 

فقط

با امام حسین باشید

با امام حسین باشید

با امام حسین باشید...

همین

داغونِ امام حسینم به قرآن...

 

من که اینارو گوش کردم و دیدم داغون تر شدم!

{+++}

{+++}

 

 

تا اطلاع ثانوی پستی درکارم نیست!

دعا بفرمائید.

 

سقای آب و ادب

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

عقید مینویسد:

 

صل الله علیک یا کفیل الزینب(سلام الله علیه)

 

بالاخره پس از چند هفته تلاش، حاج‌خانم گوشی را برمی‌دارد:« بفرمایید!» او‌‌ همان نوزادی است که با استغاثه پدرش از حضرت اباالفضل(علیه السلام) شفا گرفت. پدرش یکی از سرشناس‌ترین مداحان زمان خودش بود؛ حاج‌اکبر ناظم که برای هیئتی‌ها کاملا شناخته شده است. البته این تمام خصوصیات او نیست. حرمت این پیرغلام اهل بیت تا اندازه‌ای بود که حضرت اباالفضل(علیه السلام) کودکش را که همه فکر می‌کردند مرده‌، زنده کرد. شاید شما هم زنده شدن کودک مرده حاج‌اکبر سرکی (ناظم) را شنیده باشید اما شاید شنیدن این داستان از زبان‌‌ همان کودک که ۵۵ سال قبل در اثر معجزه شفا گرفته جالب‌تر باشد. معصومه سرکی(ناظم) بار‌ها داستان شفاگرفتنش را از پدر و مادرش شنیده. برای همین، طوری از آن روز برایمان تعریف می‌کند که انگار خودش هم یکی از شاهدان ماجرا بوده.