تهران - کربلا

.
تهران - کربلا

بده در راه خدا من به خدا محتاجم
من به بخشندگی آلِ عبا محتاجم

از قنوتِ سحرِ مادرتان جاماندم
پسرِ حضرت زهرا به دعا محتاجم

مهربان ، کاش زُهیری بَغلم می کردی
من به آغوشِ پُر از مهرِ شما محتاجم

شوقِ پرواز بده روحِ زمین گیرِ مرا
به جنونِ سرِ اِیوان طلا محتاجم

دودِ این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کربُبلا محتاجم

چقدَر گریه کنم تا نبری از یادم
در سراشیبیِ قبرم به شما محتاجم...

سقای آب و ادب

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

عقید مینویسد:

 

صل الله علیک یا کفیل الزینب(سلام الله علیه)

 

بالاخره پس از چند هفته تلاش، حاج‌خانم گوشی را برمی‌دارد:« بفرمایید!» او‌‌ همان نوزادی است که با استغاثه پدرش از حضرت اباالفضل(علیه السلام) شفا گرفت. پدرش یکی از سرشناس‌ترین مداحان زمان خودش بود؛ حاج‌اکبر ناظم که برای هیئتی‌ها کاملا شناخته شده است. البته این تمام خصوصیات او نیست. حرمت این پیرغلام اهل بیت تا اندازه‌ای بود که حضرت اباالفضل(علیه السلام) کودکش را که همه فکر می‌کردند مرده‌، زنده کرد. شاید شما هم زنده شدن کودک مرده حاج‌اکبر سرکی (ناظم) را شنیده باشید اما شاید شنیدن این داستان از زبان‌‌ همان کودک که ۵۵ سال قبل در اثر معجزه شفا گرفته جالب‌تر باشد. معصومه سرکی(ناظم) بار‌ها داستان شفاگرفتنش را از پدر و مادرش شنیده. برای همین، طوری از آن روز برایمان تعریف می‌کند که انگار خودش هم یکی از شاهدان ماجرا بوده.

ماجرا چه بود؟

محرم سال ۱۳۳۶ که شروع شد، معصومه کودک 7 ماهه حاج‌اکبر به‌شدت بیمار بود. کودک بی‌تابی می‌کرد و پدر و مادر دل‌نگران و مضطرب به هر دری می‌زدند تا شاید بچه بیمارشان خوب شود اما فایده‌ای نداشت. هر قدر به پزشکان مراجعه می‌کردند تا کودکشان را درمان کنند فایده نداشت و روزبه‌روز حال او بد‌تر می‌شد.

-------------------

میروم شفایش را بگیریم

روز تاسوعا بود و معصومه از شدت بیماری دیگر نای شیر خوردن هم نداشت. چشمانش بسته بودند و گاهی اوقات ناله ضعیفی از او به گوش می‌رسید. معصومه حالت احتضار داشت. چند نفری از بستگان در خانه حاج‌اکبر بودند و به همسرش دلداری می‌دادند. کودک را روبه‌قبله خواباندند. اما معصومه هنوز نفس می‌کشید. حاج‌اکبر آمد و مدتی بالای سر دختر کوچکش نشست. صبور بود اما به‌راحتی میشد غم از دست دادن فرزند را در چهره‌اش خواند. مدتی گذشت. حاج‌اکبر از اتاق بیرون رفت و بعد از وضو گرفتن، عبای مداحی را روی دوشش انداخت و آماده شد تا از خانه بیرون برود. همسر و آشنایان دورش را گرفتند و گفتند حاج‌آقا! کجا می‌روید. این بچه در حال مرگ است او را به حال خودش‌‌ رها نکنید.

حاج‌اکبر خیلی محکم جواب داد: «می‌روم تا شفایش را بگیرم» دقایقی از رفتن حاج‌‌اکبر نمی‌گذشت که نفس‌های کودک به شماره افتاد و مدتی بعد قلب کوچکش از تپش ایستاد. اطرافیان مادر بی‌تاب را از اتاق بیرون بردند و پارچه سفید را روی صورت فرزندش کشیدند. حاج‌اکبر هنوز به هیئت نرسیده بود که خبر دادند معصومه فوت کرده و از او خواستند برگردد. اما او کفش‌هایش را در‌آورد و راه بازار تهران را پیش گرفت. به بازار که رسید، پیشاپیش جمعیت عزادار حضرت سیدالشهدا‌(علیه السلام) قرار گرفت. اما قبل از اینکه مدیحه‌سرایی را شروع کند، گفت: «از دو نفر دو کار برمی‌آید. از حاج‌اکبر ناظم‌ روضه خواندن برمی‌آید و از حضرت اباالفضل‌ زنده کردن مرده‌ها». شروع کرد به مداحی سقای دشت کربلا، ابالفضل، اباالفضل، شد کشته شاه اولیا، اباالفضل، اباالفضل... . یکی دو ساعت نوحه خواند و جمعیت عزادار حسینی پابه‌پایش سینه زدند.

------------------------------

مرده زنده شد

دو سه ساعتی از رفتن حاج‌اکبر از خانه می‌گذشت. هر کس مشغول کاری بود تا مراسم کفن و دفن معصومه به‌خوبی برگزار شود. مادر بی‌تاب دوباره وارد اتاقی شد که معصومه آنجا بود. ناگهان صحنه حیرت‌انگیزی دید. دست و پای کودکش حرکت می‌کردند. باورش نمی‌شد. اول فکر می‌کرد به نظرش می‌آید ولی این طور نبود. معصومه ناگهان سرفه‌ای کرد و دهانش را در جست‌و‌جوی غذا باز کرد. مادر فریادی از سر شوق کشید و کودکش را در آغوش کشید. همه اهل خانه وارد اتاق شدند. هیچکس باورش نمی‌شد.‌‌ همان موقع یک نفر به سمت هیئت حاج‌اکبر رفت و خودش را با زحمت به او رساند. وقتی به حاج‌اکبر رسید در حالی که گریه می‌کرد، گفت: «حاج‌آقا! معجزه شده، معصومه زنده شد». با این اتفاق بود که هیئتی‌ها همگی به‌سمت منزل حاج‌اکبر هجوم آوردند تا معجزه حضرت اباالفضل(علیه السلام) را به چشم ببینند.

معصومه‌سادات به اینجای داستان که می‌رسد، بعضش میترکد و اشکش سرازیر می‌شود؛ « خدا به حرمت پدرم و آبرویش نزد اهل بیت مرا شفا داد تا اکنون به ۵۵ سالگی برسم».

-------------------------------------

براتون دوتا هدیه دارم!

اولیش روضه ی حضرت ام البنین(سلام الله علیه)، اگه حقش رو ادا میکنید دانلود کنید و گوش بدید، وگرنه برید سمت هدیه ی دوم که اونم زمینه ی سینه زنی برای حضرت عباس(علیه السلام).

هر کسی هم که دوتاش رو گرفت نوش جونش

> روضه ی حضرت ام البنین(سلام الله علیه) {+++}

> زمینه ی سینه زنی {+++}

**************************************************************

کلام معصوم: وجود من امان ساکنان زمین است، همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند.{امام زمان(عج)} بحار ج78 ص380

پیام شهید: تاریک اندیشان و کج فهمان، همچنین کسانی که در مرداب نفاق فرو میروند بدانند که ولایت فقیه، تجلی با شکوه امام مهدی(عج) است.{شهید علیرضا غفاری}

____________________________________________________________

پ.ن1: اولین باره که کاملا بی ربطم مخاطب خاص داره!، مخاطب خاص میدونم خوندیش(آیکون علی زِبِل) :)

پ.ن2: گالری اشعار بروز رسانی شد.

 

کاملا بی ربط: دنیا شامل بعضی ها نمیشه، بعضی ها خودشون یه دنیان! مث تو...

نظرات  (۲۰)

اگر تا این حد ایمانم قوی بود خیلی خوشبخت بودم...
هوای محرم کردم...
Like...

  • محرم نینوا
  • خیلی قشنگ بود
    مخصوصا فایل های مداحی
    ممنون

    BIG like
    جوان انقلابی:
    فقط لایک؟

    :(
    سلام و تبریک عید!

    استادمون میگن:
    میخوای بری در خونه ی حسین باید از درش وارد بشی!
    عباس، باب الحسینه...
    اگه میخوای معرفت آل الله رو پیدا کنی باید ادب داشته باشی!
    ارباب ادب، عباسه...

    در پناه دستان سقای آب و ادب...
    جوان انقلابی:
    سلام، و بر شما نیز

    استادتون درست فرموده اند.

    یاریحان
    به روزم

    حتی رسول ترک شما می دهد شفا

    الحق سگان کوی شما خیر دیده اند

    ==================

    1. " تو "

    2. د ... م

    3. کور بشه هر کی نمیتونه ببینه.

    جوان انقلابی:
    :)

    سلام بر مخاطب خاص :)

    خخخخخخ :) دیدی گفتم میای میخونی!

    :)
  • علی کربلایی
  • *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
  • رها پاک سرشت
  • قشنگ بود...

    پیام شهید رو کپی کردم.

    جوان انقلابی:
    کپی برداری برای عموم آزاد است...
    سلام

    هر چند قبلا تو روضه ها شنیده بودم ولی بازم دلچسب بود

    حاجی این شعر مخاطب خاصتون خیلی قشنگ بود!

    یاعلی
    جوان انقلابی:
    سلام

    قابلی نداشت!

    بهله بهله، شعرشونم قشنگه! :)

    یاریحان
    سلام

    حاجی این سینه زنیه خیلی قشنگه ها...

    دستت طلا
    ایشالا بری کربلا

    یاعلی
    جوان انقلابی:
    سلام

    کاملش و با کیفیتش نیست.

    اگه کامل و با کیفیتش رو خواستی محرم91 حسین سیب سرخیه بگیر گوش بده.
    سلام دوباره

    راستی دو تا سوال دیگه برام پیش ا ومد

    1- این رزمی که تو توضیحا نوشتی از کدوم نوعشه (آخه مهمه!)
    2- شعرها از خودتونه یا فقط جمع آوری کردین چون اسم شاعراش نبود!

    مخلص بر و بچ هیئتی
    خصوصا رزمی کارش
    یاعلی
    جوان انقلابی:
    سلام

    1. من کاپوئرا کار کردم ولی تکواندو و مونتای رو خیلی دوست دارم.
    2. شعر ها از خودم نیست، انشاالله از دفعه ی بعدی اسم شاعرش هم مینویسم.

    کوچیک شمائیم.

    یاریحان

    یاس ها با نفس یاسمن افطار کنند
    علی و فاطمه چون روح و تن افطارکنند
    حسن آمد که در خانۀ او شاه و گدا
    همه با ذکر غریب وطن افطارکنند
    خود ماهی و اگر روز به بیرون بروی
    تا ببینند تو را مرد و زن افطار کنند
    تازه از نور فراوان تو در مکه که هیچ
    روزه داران عراق و یمن افطار کنند
    گوش کردم که میایی خبرت مستم کرد
    چه کسی گفته فقط از دهن افطار کنند
    تا شما پشت در بیت یتیمان هستی
    اهل خانه همه با در زدن افطار کنند...

    جوان انقلابی:
    بازم مث همیشه زیبا...
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • ارادت ویژه دارم ب حضرت ی سقا ..
    دست ِ خودم نیست .. بیشتر باهاشون انس میگیرم ..

    + میلاد ِ کریم ِ اهل بیت مبارک :) .. دلتون عیدانه ..
    جوان انقلابی:
    هر کسی به یکی از اهل بیت ارادت بیشتری داره.

    عید میلاد بر شما هم مبارک.
  • خانم چادری
  • چه ایمان و اعتقاد قوی داشتن حاج اکبر!

  • ₪ طلـوع آخـر₪
  • خدا قوت
    من فقط یه قسمتشو خوندم!
  • کوثر ✜عاشق شهید همّت✜
  • سلام
    احسنت قلمتان مستدام..
    میلاد باسعادت امام حسن مجتبی(ع) برتمام شیعیان مبارک..
    التماس دعا..

    اللهم عجل لولیک الفرج
    اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای
    اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک
    جوان انقلابی:
    سلام

    و بر شما نیز...

    محتاجیم.
  • +نورالهُدی❥ ...
  • به وب جدیدمون سر بزنید...www.bi2inja.blog.ir
    این وب گروهی ماست...وب اختصاصی خودم همون نریه قریباست...
    سلام

    ای ول بر و بچ موی تای دوست

    ما هم تو کار کیوکوشین بودیم و البته الان هم هستیم اندکی تا قسمتی ابری
    جودو هم کار کردم جوونیا البته!

    موی تای و کیوکوشین به هم شبیهن.

    رشته شمارو هم دربارش شنیدم ولی هنوز از نزدیک شرف ملاقات نداشتم!!!

    موفق باشی مشتی

    یاعلی
    جوان انقلابی:
    =)
  • نازنین روانبخش
  • اگه مرده رو زنده کنند  تعجبی نیست زنده نکنند جای سوال داره ... 

    ارسال دیدگاه

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">